مدیریت رنگ چیست؟
مدیریت رنگ بهطورکلی دانشی است که نحوه مدیریت رنگ در طراحی واستفاده ی آن در تکنولوژیهای مختلف از لحظه تولید تا استفاده در دستگاههای مختلف را کنترل میکند.
چرا به مدیریت رنگ در طراحی نیاز داریم؟
قدرت تشخیص رنگ چشم انسان بسیار خوب است و میتواند محدوده وسیعی از رنگها را ببیند. اما دستگاههای ساخت بشر در این زمینه محدودیت دارند. عموما هیچ سیستم نمایشی یا چاپی قادر به تولید یک طیف رنگی حتی نزدیک به دید انسان نیز نیست.
از سوی دیگر دستگاههای مختلف ازلحاظ تولید یا دریافت محدودههای رنگی با یکدیگر اختلاف دارند. مثلا یک پرینتر جوهرافشان خوب قادر به نمایش رنگهای سبز بیشتری نسبت به یک مانیتور میباشد. مانیتورهای CRT نسبت به LCD ها محدوده رنگی وسیعتری دارند. اسکنرهای مختلف و دوربینهای دیجیتال نیز محدودههای رنگی مختص به خود را دارند.
هنگامیکه بخواهیم تصاویر را بین این دستگاهها جابجا کنیم، تازه با مشکلات روبرو میشویم: عکسی را با دوربین دیجیتال گرفتهایم و سپس آن را در مانیتوری که قادر به نمایش تمام طیف رنگی نیست ویرایش کردهایم، سپس آن را با پرینتری چاپ کردهایم که به عنوان بنر یا چاپ تبلیغاتی از آن استفاده کنیم، رنگهای سبز بیشتری نسبت به مانیتور دارد اما نسبت به رنگهای دوربین محدودتر است.
Gamut
Gamut وسعت محدوده رنگی است که یک دستگاه خاص، قادر به تولید یا دریافت آن میباشد. دستگاههایی که Gamut وسیع دارند قادر به نمایش یا فهم وسعت رنگ بیشتری هستند.
Gamut چشم انسان بسیار وسیع است. پرینتر جوهرافشان خوب نسبت به یک مانیتور، دارای Gamut وسیعتری در رنگ سبز است. مانیتورهای LCD ارزانقیمت دارای Gamut بسیار محدودی هستند. مدیریت رنگ روشی است که با آن میتوانیم تصاویر را بین این دستگاههای مختلف (ازلحاظ Gamut) انتقال دهیم بدون آنکه تغییری در رنگها ایجاد شود.
برای آنکه کامپیوتر رنگ را بشناسد، باید بهصورت عدد بیان شود. هر رنگ، حاصل ترکیب ۳ رنگ اصلی قرمز R، سبز G و آبی B است. پس میتوان آن را بهصورت نسبتی از این ۳ رنگ اصلی بیان کرد. اگر مقیاس را ۰ تا ۱۰۰ در نظر بگیریم، رنگ قرمز (۱۰۰, ۰, ۰)، آبی (۰, ۰, ۱۰۰) و زرد (۱۰۰, ۱۰۰, ۰) خواهد بود.
در اینجا مشکلی پیش میآید: وقتیکه رنگ سبز خالص (۰, ۱۰۰, ۰) در مانیتور و پرینتر با یکدیگر فرق دارد، پس فایده این اعداد چیست؟
برای حل این مشکل به مفهومی بنام Color Space نیاز داریم.
Color Space
برای فهم این موضوع، تمامرنگهایی که انسان قادر به دیدن آنها است را بهصورت یک جسم ۳ بعدی تجسم میکنیم. به این صورت که مثلثی را در نظر بگیرید که در هر راس آن یکی از ۳ رنگ اصلی قرار دارد. سپس در قسمت بالا و پایین این سطح مثلثی، ۲ نقطه را اضافه میکنیم که نماینده رنگهای سفید و سیاه هستند و از این ۲ نقطه خطوطی را به رئوس مثلث میکشیم. حاصل یک جسم ۳ بعدی بهصورت ۲ هرم مثلثی است که در قاعده به هم وصل هستند. راس بالایی این جسم نماینده رنگ سفید، راس پایینی نماینده رنگ سیاه و ۳ راس مثلث قاعده نماینده ۳ رنگ اصلی هستند. بین این رنگها، تمام طیف رنگی قابل دید انسان قرار خواهد گرفت. این جسم را فضای رنگی (Color Space) چشم انسان فرض کرده و آن را (hc) مینامیم.
اگر رنگی خارج از این فضا باشد، توسط چشم انسان رویت نمیشود یا بهصورت نزدیکترین رنگ موجود در این فضا تشخیص داده میشود.
حال فضای رنگی مانیتور را بهصورت یک جسم ۳ بعدی کوچکتر داخل این فضا در نظر گرفته و آن را (mc) مینامیم. همین کار را میتوانیم با دوربین دیجیتال، اسکنر و پرینتر نیز انجام دهیم. تمام این وسایل دارای Gamut محدودتری نسبت به انسان هستند و طبیعتا داخل این فضا قرار خواهند داشت و چون با یکدیگر نیز اختلاف دارند بهصورت اجسام ۳ بعدی با اندازههای مختلف خواهند بود که البته اشتراکاتی نیز دارند. مقیاس نامگذاری رنگها بهصورت ۳ عددی در مورد هر دستگاه مختص خود است. مثلا سبزترین رنگ ممکن در فضای رنگی پرینتر (pc) بهصورت (۰, ۱۰۰, ۰) و سبزترین رنگ ممکن برای مانیتور در فضای رنگی خود (۰, ۱۰۰, ۰) است؛ اما اگر نقطه معرف سبز خالص پرینتر را در فضا علامتگذاری کنیم و عدد مربوط به آن نقطه را در فضای مانیتور بخوانیم، ممکن است عددی مثل (۵, ۹۰, ۱۰) شود و یا همین رنگ در فضای رنگی انسان بهصورت (۱۵, ۸۵, ۵) شود.
هدف از این توضیحات این بود که اولا مفهوم فضای رنگی را درک کنیم و ثانیا (حداقل در تئوری) راهی برای تبدیل رنگ از یک دستگاه به دستگاه دیگر بیابیم.
Working Space
برای آنکه تصاویر بهدرستی در کامپیوتر نمایش داده شوند، باید اطلاعاتی راجع به Color Space دستگاهی که آنها را تولید کرده، داشته باشند. از سوی دیگر کامپیوتر نیز باید قادر به فهم و مدیریت این اطلاعات باشد.
Working Space یا فضای کاری، در حقیقت یک فضای رنگی فرضی (و بالطبع جزئی از فضای رنگی چشم انسان) است که برای سهولت کار، تمام فضاهای رنگی دیگر را بر اساس آن تعریف میکنند تا برای کامپیوتر قابلشناسایی باشد.
فضاهای کاری متفاوتی وجود دارد که ۲ مورد از آنها بیشترین کاربرد و معروفیت را دارند:
sRGB و ِ AdobeRGB
sRGB
sRGB یا RGB استاندارد با Gamut اکثر مانیتورهای CRT و پرینترها تطابق دارد. یعنی اگر تصویری با فضای کاری sRGB بیان شود، کموبیش در اکثر مانیتورها خوب به نظر میرسد و با اکثر پرینترها بهخوبی چاپ میشود.
AdobeRGB
AdobeRGB نسبت به sRGB وسیعتر است. این فضای کاری نسبت به فضای رنگی اکثر مانیتورها و پرینترها وسعت بیشتری دارد. اگر تصویری در این فضای کاری دارای یک رنگ خالص باشد، در صفحه مانیتور یا چاپ، آن را بهصورت خالصترین رنگ ممکن خواهید دید. اما برای ایجاد تطابق با Gamut های محدود این وسایل نیاز به دستکاری بیشتری دارد. اگر تصاویر AdobeRGB را با دستگاهی مشاهده کنید که فضاهای رنگی را نمیفهمد، اشباع رنگها کمتر خواهد شد.
خیلیها فکر میکنند که اگر عکسی را در فضای AdobeRGB بگیرند، رنگها واقعیتر است. درست است که در فضای AdobeRGB به علت وسعت بیشتر، رنگهای بیشتری قابل دریافت است، اما حرفهایترین مانیتورهای دنیا نیز قادر به نمایش همه رنگهای این فضا نیستند و بنابراین تصویر در مانیتور بهگونهای دیگر نسبت به اصل خود نمایش داده خواهد شد. و این تازه در مورد یک مانیتور حرفهای با تنظیم صحیح رنگ است وگرنه در مواردی غیرازاین، تصویر بسیار متفاوت از اصل خود خواهد بود.
نتیجهگیری
با توجه به موضوعات بررسیشده، توانستیم علت اهمیت مدیریت رنگ در طراحی را متوجه شویم اما ازآنجاییکه این موضوع بسیار گسترده است و در 1 مقاله نمیگنجد، فقط به بررسی مقدمات آن پرداختیم. امیدواریم که مفید بوده باشد.